
برای اطلاع از تاریخ کشور کره، سایتها و وبلاگهای زیادی وجود داره که میتونین اطلاعات موردنظر خودتون رو در این رابطه پیدا کنین. من در این وبلاگ، حداقل فعلا، قصد ندارم که زیاد وارد جزئیات در ارتباط با تاریخ کره بشم، فقط سعی میکنم مطالبی که از نظر خودم مهمتر و یا جالبتر باشن رو واستون بذارم، فکر کنم اینجوری بهتر باشه، همینطور میتونین نظر بدین که شیوه کار تو وبلاگ دوست دارین بیشتر به چه صورتی باشه.
همونطور که گفتم نمیخوام زیاد وارد جزئیات اولیه از قبیل موقعیت جغرافیایی بشم، و ترجیح میدم از اینجا شروع کنم که:
در اواخر دوره ی نوسنگی زندگی مردم ساکن شبه جزیره از زندگی خانواده ای به زندگی طایفه ای تغییر یافت. این طایفه ها کم کم به صورت گروه های قومی هم پیمان در آمدند و هرکدام از این گروه ها در ناحیه ای سرزمین کره ساکن شدند.
اولین این گروه های قومی هم پیمان گوجوسان (Gojoseon) یا چوسان قدیم (Ancient Chosun) که قبلا در اینجا بهش اشاره کردم. چوسان قدیم در منطقه ی بین رود لیائو (Liao)،در جنوب منچوری(Manchuria)، و رود تائه دونگ (Taedong) در مرکز منطقه ای بود که امروزه کره شمالی نامیده می شه.
قدرتمندترین قبیله این گروه، به خانواده ای تعلق داشت که بر اساس افسانه ها به تانگون(Tangun)، جد اسطوره ای کره ای ها، بر می گشت. در این رابطه افسانه ای وجود داره که به این صورت هست:
طبق این افسانه، یک خرس جد مردم کره ای هست. یک روز یک خرس و یک ببر در کنار کوهی در حال صحبت بودند. اونا آدمای زیادی رو دیده بودند و هر دو به انسان ها حسودی می کردند. اونا داشتند از هم دیگه می پرسیدند که آیا راهی برای تبدیل شدن به انسان وجود داره یا نه، که در این هنگام هوانونگ (Hwanung)، که در زمین حکمرانی می کرد و پسر هوانین(Hwanin)، خدای آسمان بود صدای اونا رو شنید و به اونا گفت که یک رشته سیر و برنجاسف (گیاه بومی مناطق معتدل آسیا) رو با خودشون به درون غار پشت سرشون ببرند و 21 روز (البته در بعضی منابع این مدت 100 روز ذکر شده) فقط سیر و برنجاسف بخورند و از نور آفتاب دوری کنن، تا بتونن به انسان تبدیل بشن.

ببر و خرس سیر و برنجاسف رو پیدا کردند و به غار رفتند. هنوز نیمی از از تعداد روزهایی که باید روزه می گرفتند نگذشته بود که ببر به خاطر سر کشی طبیعیش غار رو ترک کرد. ,ولی خرس تا پایان مدت مقرر ماند و به زنی زیبا تبدیل شد. سپس هوانین، پسر خودش به اسم هوانونگ (Hwanung) رو به زمین فرستاد، هوانونگ با این زن به نام اونگ نیو (Ungnyeo) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج تانگون (Tangun) و یا دانگون (Dangun) بود که 24 قرن قبل از میلاد حضرت مسیح متولد شد. تانگون چندین قبیله که به صورت ابتدایی زندگی می کردند رو تحت فرمان خودش در آورد و یک امپراتوری یعنی همان چوسان قدیم رو تشکیل داد که 1200 سال دوام داشت.

بعد ها چوسان قدیم به نواحی مختلفی تجزیه شد. پس از مدتی در مناطق تجزیه شده در جنوب شبه جزیره کره سه حکومت به نام های ماهان (Mahan)، چین هان (Chinhan) و پیون هان (Pyonhan) ظهور کردند که بعد ها به نام سه هان (Three Hans) یا سامهان (Samhan) شهرت یافتند. (البته سه هان با سه امپراتوری (Three Kingdoms) فرق داره که در پستهای بعدی درباره این موضوع اطلاعات بیشتری رو ارائه میدم).
این سه پادشاهی به خاطر سازماندهی قبیله ای، رسوم و صنایع دستیشون شهرت زیادی پیدا کردند. بعد ها در سال 109 قبل از میلاد، امپراتوری هان در چین قبایل بازمانده از چوسان قدیم رو تحت کنترل خود در آورد و چهار مستعمره ی لولانگ (Lolang)، چن فان (Chenfan)، سوانتو (Hsuantu) و لینتون (Lintun) رو تشکیل داد و ...
منابع: کتاب Facts About Korea
کتاب Korean Phoenix
Wikipedia
در این وبلاگ مطالب و مقالاتی درباره کشور کره از قبیل تاریخ کره، فرهنگ کره، موج کره ای و بسیاری موارد دیگر درباره کشور کره جنوبی و کشور کره شمالی ارائه خواهد شد. بیشتر سعی شده مطالبی که در این وبلاگ گذاشته می شود مطالب جالبی باشند. لازم به ذکر است اغلب مطالبی که در این وبلاگ ارائه می شود از زبان انگلیسی ترجمه شده است و هیچ یک از این مطالب از دیگر سایتها و وبلاگها کپی برداری نشده است. لطفاً در صورت استفاده از مطالب این وبلاگ منبع آن را نیز ذکر کنید.