
روز بعد تصمیم گرفتیم در بازار "نامدِمون" چرخی بزنیم. آنجا کیوسک ها و مغازه های زیادی از همه رقم بود. مغازه های فروش کلاه، KPOP، لباس، ... در یکی از بانکها پولمان را به پول انجا تبدیل کردیم. به شما پیشنهاد میکنم از غذایی که کیوسک ها می فروشند امتحان بکنید چون ما کیک های تخم مرغی، کیمچی، موسیر خوردیم. در آنجا از گالری های زیرزمین هم دیدن کردیم که همه جور مغازه در آنجا بود. به طور اجتناب ناپذیری مغازه هایی که بیشتر از همه توجهمان را جلب کرد مغازه های فروش محصولات Kpop بود. انواع سی دی ها را می فروشند... همه سی دی ها بسیار خوب مرتب شده بود و سی دی همه گروه ها، خواننده ها و بیشتر بازیگران را برای فروش عرضه می کردند.
پس از آن به میونگ دونگ رفتیم. آنجا در یکی از خروجی های مترو با یک دوست که او نیز دختر بود قرار گذاشتیم. ناهار را به همراه او صرف کردیم. (فکر کنم بیشتر این سفر رو مشغول خوردن بودیم. اصلاً هم افسوس نمیخورم.) ناهار را در یکی از رستورانهای زنجیره ای کره به نام School Food که غذای خیلی خوبی دارد صرف کردیم. یکی از غذاهایی که در آنجا خوردیم "توک بوکی" بود، آنقدر تند بود که داشت اشکمان را در می آورد.

در عوض، بعد از ناهار دوست ما هم ما را به یک کافی شاپبرد که در طبقه دوم قرار داشت. ما که اسپانیایی بودیم تا آن روز فقط روی طبقه های پایین متمرکز بودیم. (در اسپانیا مغازه ها در طبقه های پایین قرار دارند.) که قطعاً یک طبقه هم خالی نبود. تمام طبقات پر از مغازه ها، بار ها و کافی شاپ ها بود. در آنجا برای اولین بار "بینگسو" را امتحان کردیم که بستنی مخصوص کره است. با یخ، لوبیا قرمز و بستنی درست شده و می توانی به آن هر چیزی که دوست داری مثل میوه، غلات و ... اضافه کنی. نمیشود بیش از این دلچسب باشد. همینطور چای سبز را هم امتحان کردیم. با وجود اینکه خوشمان آمد فکر میکنم که از میان تمامی چیزهایی که در کره خوردیم بیشتر از غلاتی خوشمان آمد که در یکی از آخرین روزهای سفرمان خوردیم.

سپس در حالیکه به مغازه ها نگاه می کردیم در آن منطقه گشتی زدیم. روی شیشه مغازه ها می شد بسیاری از چهره های مشهور را مشاهده کرد از قبیل JYJ، DBSK، Sistar، Suzy، 2PM، SNSD و ...
اما واقعاً، واقعاً، چه کسی نه تنها در آن محله بلکه در تمام شهر غالب بود؟ او "جانگ گیون سوک" بود. چهره او در همه جا بود. لباس فروشی ها، مغازه های فروش لوازم آرایش، مغازه های دیگر که با پوستر او مشتری جذب می کردند.
در همین حین باران شروع به باریدن کرد برای همین تصمیم گرفتیم به هتل برویم و کمی استراحت کنیم تا روز بعد را با انگیزه بیشتری آغاز کنیم.
اما واقعاً، واقعاً، چه کسی نه تنها در آن محله بلکه در تمام شهر غالب بود؟ او "جانگ گیون سوک" بود. چهره او در همه جا بود. لباس فروشی ها، مغازه های فروش لوازم آرایش، مغازه های دیگر که با پوستر او مشتری جذب می کردند.
در همین حین باران شروع به باریدن کرد برای همین تصمیم گرفتیم به هتل برویم و کمی استراحت کنیم تا روز بعد را با انگیزه بیشتری آغاز کنیم.
پنجشنبه ششم تیر ۱۳۹۲ | 22:6
در این وبلاگ مطالب و مقالاتی درباره کشور کره از قبیل تاریخ کره، فرهنگ کره، موج کره ای و بسیاری موارد دیگر درباره کشور کره جنوبی و کشور کره شمالی ارائه خواهد شد. بیشتر سعی شده مطالبی که در این وبلاگ گذاشته می شود مطالب جالبی باشند. لازم به ذکر است اغلب مطالبی که در این وبلاگ ارائه می شود از زبان انگلیسی ترجمه شده است و هیچ یک از این مطالب از دیگر سایتها و وبلاگها کپی برداری نشده است. لطفاً در صورت استفاده از مطالب این وبلاگ منبع آن را نیز ذکر کنید.